مطالعه بیش از هزار و ۳۰۰ زبان زنده دنیا دلیل پیچیدگی برخی زبانها را نشان میدهد
تاریخ انتشار: ۳۰ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۱۰۹۷۸
ایتنا - براساس مطالعهای جدید که درباره عوامل موثر بر پیچیدگی دستوری زبانها انجام شده است، جوامعی که از افراد غیربومی و غریبه تشکیل شدهاند، کمتر از گذشته، به زبانهای پیچیده صحبت نمیکنند.
زبانهای دنیا، از نظر تعداد تمایزهای دستوری که برای بیان افکار مختلف دارند، با هم متفاوتند. این امر حتی بین زبانهای بسیار مشابهی مانند سوئدی، دانمارکی و نروژی دیده میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مثلا در این زبانها برای گفتن جملههای همچون «سگ در خانه است» یا «کسی سگ را پیدا کرده» یا «به سگ غذا داده»، از واژه hunden برای بیان نام «سگ» استفاده میکنند.
اما در زبان ایسلندی، برای هر یک از این موقعیتها کلمه متفاوتی استفاده میشود که به ترتیب برای حالت فاعلی، مفعولی و مفعول غیرمستقیم، از این قرارند: hundurinn, hundinn, hundinum.
این تمایز، زبان ایسلندی را از زبانهای همریشه و بسیار مشابهش جدا میکند.
فرضیه کنونی مهمی، پیچیدگی دستورزبان برخی از زبانها را در قیاس با زبانهای دیگر، به محیطهای اجتماعی مرتبط میداند که این زبانها در آنها استفاده میشود.
مثلا زبان ایسلندی را اصولا جمعیت بومی بالغ بر ۳۵۰ هزار نفر – جامعهای نسبتا کوچک و منزوی که بهاصطلاح «جوامع صمیمی» نامیده میشود، میآموزند و بهکارمیگیرند.
از سوی دیگر، سایر زبانهای اسکاندیناوی نزدیک به جوامع همسایگان خود، در جمعیتهای بزرگتری رواج دارند که بخش چشمگیری از آنها«جوامع غریبه» را تشکیل میدهند و به زبانهای غیربومی حرف میزنند.
از آنجا که اعضای جوامع درونگرا [بسته] به ندرت با افراد غریبه ارتباط میگیرند، پژوهشگران بر این باورند که زبانهای چنین جوامعی را تقریبا فقط اعضای خود آن جوامع میآموزند و بهکارمیگیرند.
گمان میرود که این جوامع به دلیل نبود ارتباط با گویشوران غیربومی، نشانههای دستوری صریح و اجباریای میسازند و آن را حفظ میکنند.
زبانشناسان بر این باورند که زبانهایی با گویشوران غیربومی بیشتر، دستورزبان خود را ساده میکنند.
استدلال آنها درباره دلیل این امر، این است که برخلاف کودکان، زبانآموزان بزرگسال میکوشند قواعد دستوری پیچیده را بیاموزند.
این پژوهشگران توضیح میدهند:«مثلا از دوران زبان انگلیسی کهن، این زبان هماهنگی مورد، عدد و جنسیت، و نیز تمایز حالتهای نام را حذف کرده است، و این امر به پذیرش زبان انگلیسی در میان افراد غیربومی ربط دارد.
پژوهشگران موسسه انسانشناسی تکاملی ماکس پلانک در این مطالعه جدید، فرضیه فوق را با ارزیابی پیچیدگی دستوری هزار و ۳۱۴ زبان در سراسر جهان آزمودند و با سنجش تعداد گویشوران غیربومی این زبانها، آنها را با یکدیگر مقایسه کردند.
به گفته آنان، بسیاری از اختلافنظرها، به تفاوت در نحوه تعریف «پیچیدگی» مرتبط است.
زبان ممکن است در خلال نسلها پیچیدهتر شود، چون تعداد «موارد دستوری و وابستههای اسم، اشکال افعال بیقاعده، ساختارهای غیرمرکب، الگوهای هماهنگی، ویا نشانگرهای ترکیبشده واجشناختی که کارکردهای مختلف را بیان میکند، افزایش مییابد.»
اما سازوکارهای زیربنایی مختلف، موجب تغییرات هر یک از ابعاد پیچیدگی جوامع برونگرا [باز] میشود.
این یافتهها نشان میدهد که زبان «جوامع غریبهها» سادهتر نیست.
اولنا شچرباکووا، از نویسندگان این مطالعه، گفت: «مطالعه ما نشان میدهد که تنوع در پیچیدگی دستوری برای سازگاری با محیط، در مجموع بهآهستگی رخ میدهد.»
مثال نقیض نظریه فعلی، زبان آلمانی است که به گفته دانشمندان، گویشوران غیربومی زیادی آن را فرا میگیرند و به آن صحبت میکنند و با این حال، نظام موردی خود و بسیاری تمایزهای دستوری دیگر را حفظ کرده است.
سیمون گرینهیل، نویسنده دیگر این مطالعه از دانشگاه اوکلند در نیوزیلند، گفت: «مطالعه ما اهمیت استفاده از دادههای بزرگمقیاس و محاسبه تاثیر وراثت و تماس را هنگام پاسخگویی به پرسشهای دیرینه درمورد تکامل زبانها برجسته میکند.»
دکتر گرینهیل گفت: «این نشان میدهد که چگونه میتوان با مجموعه دادههای جهانی که در حال افزایش است، حکمت زبانشناختی دریافتی را بهدقت آزمایش کرد.»
منبع:ایندیپندنت
منبع: ايتنا
کلیدواژه: زبان انگلیسی نشان می دهد زبان ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.itna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ايتنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۱۰۹۷۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
تأملاتی درباب بومی نبودن نظریهها در میدان جامعهشناسی کشور
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، بیشتر پژوهشهایی که در اجتماع علمی ایران صورت گرفته و میگیرد، مبتنی بردستاوردهای دانشمندان غربی است و این دستآوردها چه در نظریهها و چه در روشها و فنون پژوهشهای تجربی، دارای دقت و اعتبار بالایی هستند.
سیدحسین نبوی (استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای به عنوان «بومی نبودن نظریههای غربی و مدرننبودن تفکرات اجتماعی ایرانی و اسلامی» به این موضوع میپردازد که تئوریها و روشها با دقت تقریباً وسواسگونهای توسط دانشمندان و پژوهشگران غربی، ابداع و ساخته و برخی از آنها به وفور در جامعۀ خودشان به کار گرفته میشوند.
* دلایل خطای شناختی در پژوهشهای تجربی جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر مفاهیم و تبیینها و اِسنادهای آن نظریهها، برای جامعهشناسی و پژوهشهای تجربی جامعهشناختی در جامعۀ ایران ممکن است نوعی خطای شناختی شکل بدهد و احتمالا داده است، از آنجا که جامعۀ آمریکا، آلمان، فرانسه و دیگر جوامع غربی که نظریهپردازان در آن زمینه و مبتنی بر آن جوامع، به برساختن نظریههای خود اقدام کردهاند و میکنند.
این استاد جامعهشناسی در ادامه مینویسد؛ به رغم شباهتهای انسانی ما آدمیان، از نظر دین و اعتقادات، از نظر ارزشها و هنجارها و رمزگان تفسیر معنا، از نظر شیوه توزیع قدرت، از نظر کمّوکیف وقایع و رویدادهایی که در دورههای تاریخی گذشته در جوامع آنها روی داده و اثرات و پیامدهای آن باقی است، از نظر رشد و توسعۀ اقتصادی، از نظر محیط طبیعی و جغرافیایی و نیز از نظر برخی عوامل دیگر، با جامعۀ ایران بطور معناداری متفاوت است واین خطای شناختی شکل میگیرد.
نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود* عواقب حل مسائل با مفاهیم عاریتی
این پژوهش توضیح میدهد که کاربست نظریههای برساختهشده در جوامع مدرن غربی برای جامعهای که در برخی بخشها کاملا و اساساً متفاوت است، موجب فهم و تبیین اشتباه میشود. گرچه به عنوان جامعهشناس موظف هستیم - به قول گیدنز- به فرازبان جامعهشناسی سخن بگوییم، اما نگرانی این است که اطمینانی نیست که مفاهیم عاریتی، بتوانند شناخت دقیق و صحیحی را برای ما شکل دهند و ما را در حل برخی از مسائلمان، اجتماعی یا فرهنگی بهطور مؤثری یاری دهند.
نبوی ادامه میدهد که احتمالا بسیاری از پژوهشگران مفاهیم و نظریهها را فقط برای هدفی کارفرماپسند یا داورپسند، به کار میگیرند، و به ژرفاندیشی و بازاندیشی در مفاهیم و نظریههای رایج نمیپردازند. تعداد بیشتری از پژوهشگران نیز به علت آشنایی ضعیف با نظریهها، اساساً در موقعیتی نیستند که بتوانند به نقد و بازاندیشی در نظریهها بپردازند.
* زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی
به زعم این پژوهشگر خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشود. بماند از اینکه برخی از پژوهشگران بنا به دلایل اجرایی، فرهنگی یا بخش اقتصادی، حتی همان اصول علمی را در نقدنشدههای مختلف پژوهش خود رعایت نمیکنند.
خطای شناختی به باور و یقین درستی و صحّت پژوهش انجام گرفته میانجامد و مانع از نقد و بازاندیشی و ساخت نظریهای جدید میشودنبوی بیان میکند که زمینهمند نبودن نظریههای جامعهشناختی از دو سو مبدل به مسأله شده است:
نظریههای برساختهشده در جوامع غربی برای کاربست در پژوهشهای بومی، مناسبت کمتری دارند و ممکن است ما را دچار خطای شناختی کنند، اما ما از آن آگاه نیستیم یا اگر آگاه باشیم تلاش جدی برای اصلاح نظریهها و بومیسازی آن آنجام نمیدهیم. نظرهای ساخته وپرداخته شده توسط اندیشمندان بومی به علت ناآشنایی با فرازبان جامعهشناسی، دارای ماهیت جامعهشناختی نیستند و در اجتماع علمی جامعهشناختی به رسمیت شناخته نمیشوند.این پژوهشگر در نهایت اینگونه جمعبندی میکند که در میدان مطالعات جامعهشناسی کشور ما با مسأله و چالشی به نام مفاهیم و نظریههایی که برساختۀ پژوهشگران و جامعهشناسان بومی نیست مواجهایم و این وضعیت، آنقدر عادی و طبیعی شده است که مسألهبودن آن را درنمییابیم. چه بسا بخش قابل ملاحظهای از بحرانها و ابربحرانها، ناشی از سوءمدیریت نباشد و در اثر تشخیص نادرست یا نادقیق که به علت خطای شناختی روی میدهد، شکل گرفته باشد.
انتهای پیام/